احمد زیدآبادی: اگر مملکت مال حزباللهیها نیست پس از چی ناراحتید؟
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۳۸۰۰۶
احمد زیدآبادی در اعتماد نوشت: خداوند هیچ بنی بشری را اسیر آدم سمج نکند. اگر بگویم باز هم سر راهم را گرفت و اینبار ادب و اخلاق را هم خورد و قی کرد، باورتان میشود؟
هنوز از گرد راه نرسیده نه برداشت و نه گذاشت، نعره زنان فریاد برآورد:
تو از خودت خجالت نمیکشی؟ به تو هم میشه گفت بشر؟
اینبار دیگه چه مرگت شده؟
چه مرگم شده؟ بله همینه دیگه! احترام و گفتمان (!) و دموکراسی و حقوق بشر و این حرفا که دایم بلغور میکنی، تهش همینه؟ چه مرگم شده؟
به جای این حرفا یک کلام میگی چت شده؟
میخوای چم شده باشه؟ از دست این مزخرفات تو مگه حالی برا آدم باقی میمونه؟ این مزخرفات چیه که گفتهای؟ این خزعبلات چیه که میگی؟ این لاطائلات چیه که به هم میبافی؟ یاوهگویی هم حدی داره آخه!
چرا هوار میکشی؟ مثل آدم بگو چی شده؟
تو رفتی حرف اون خانم را تایید کردی و گفتی مملکت مالِ حزباللهیهاست! تازه ازش تشکر هم کردی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خب، مگه نیست؟
ببین! دهن منو بیشتر از این باز نکن! چطور این مملکت مال حزباللهیهاست؟ مگر حزباللهیها چند نفرند که مملکت مال اونها باشه؟
اگر مال حزباللهیها نیست، پس مالِ کیه؟
ایران مالِ همه ایرانیهاست. مالِ تک تک ایرانیها! نه مال حزباللهیها!
یعنی به نظر تو الان ایران مال همه ایرانیهاست؟
بله! پس چی؟ ایران مال تک تک ما ایرانیهاست!
خب، اگه ایران مال تکتک ما ایرانیهاست، پس چرا هر وقت منو میبینی اینهمه غر به جون حکومت میزنی؟
خب، چون همی...، چون همی...
چون چی؟ جون بکن بگو دیگه!
چون همه کارا را به همین همفکرای خودشون سپردن. چون نمیذارن هر کی تو انتخابات شرکت کنه. تلویزیون را مال خودشون میدونن. حکومت را مال خودشون میدونن، مملکت را مال خودشون میدونن به بقیه مردم بیمحلی میکنن. اصلا کاری به این ندارن که بقیه چی میگن. کار خودشونه میکنن!
منظورت از خودشون کیه؟
همینا دیگه!
کدوما؟
حالا من که خیلی بلند نمیتونم بگم!
اگه بلند بگی چه میشه؟
خودت که میدونی چی میشه، پس چرا مرا به زحمت میندازی؟
پس آهسته بگو.
منظورم از خودشون همین حزباللهیهاست دیگه! همهکاره مملکت همونا هستن.
تو که گفتی ایران مال همه ایرانیهاست!
خب بله. ولی اینا نمیذارن که....
واقعیت این است که در این جامعه فرهیخته ما دیگر کسی زبان کسی را نمیفهمد. نویسندگان بیخود وقتشان را صرف نوشتن میکنند. از طریق نوشتهها اصلا مفاهیم سرراست هم قابل انتقال نیست چه رسد به ظرایف و لطایف! ما برای خودمان حرف میزنیم و مینویسیم. به واقع گل لگد میکنیم.
دیروز در کانالم نوشتم:
«واقعیت را همین خانم [منصوره معصومی] در برنامه زنده صدا و سیما گفته است: «مملکت مال حزباللهیهاست!» من به سهم خود از این خانم به دلیل بیان واقعیت تشکر میکنم. ما که این حرف را میزنیم، رو ترش میکنند که چرا سیاهنمایی و نشر اکاذیب میکنیم!»
از آن لحظه تاکنون چه پیغامها و پسغامها که در رد و مذمت این گزاره دریافت نکردهام! همه هم از موضع اپوزیسیون! که تو غلط کردهای که گفتهای مملکت مال حزباللهیهاست!
خب، اگر مملکت مال حزباللهیها نیست و مال تکتک ایرانیان است، پس از چی ناراحتید؟ مشکلتون چیه؟ دنبال چی هستید؟ اصلا برای چی مخالفید؟
وای که نبوغ در این کشور موج میزند. خدایا مُردم از خوشی!
منبع: فرارو
کلیدواژه: احمد زیدآبادی تلویزیون قیمت طلا و ارز قیمت موبایل مملکت مال حزب اللهی هاست مملکت مال حزب اللهی ها ایرانی هاست ایرانی ها ایران مال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۳۸۰۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیمینی که دانشور بود
سیمینِ دانشور و جلال آلِ احمد زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زندهیاد سیمین دانشور را میتوان پرچمدار داستاننویسی مدرن زنان معرفی کرد. هرچند نام دانشور در کنار جلال همواره و همیشه به یاد میآید، اما او هیچگاه زیر سایه نام زندهیاد آل احمد قرار نگرفت. او به زنان ایران جرأت نوشتن داد؛ امری که بیشتر در گذشته در انحصار مردان بود و کمکم در دهههای گذشته شاهد تغییر بوده است.
هشتم اردیبهشتماه سالروز زنی است که دنیای داستاننویسی زنان ایران را وارد مرحله جدیدی کرد؛ مرحلهای که پس از او نامهایی در یادها مانده و میماند که ادبیات معاصر بخشی بزرگی از هویت خود را مرهون قلم آنهاست؛ از فریبا وفی و زویا پیرزاد گرفته تا شهرنوش پارسیپور و دیگران. سالروز میلاد او بهانهای شده است تا برخی از اهالی فکر و فرهنگ یادی کنند از خالق «سووشون». احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در بخشهایی از یادداشتی که به همین مناسبت نوشته، آورده است:
سیمینِ دانشور و جلالِ آلِاحمد نیز زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! آلاحمد متفکّر و نویسندهٔ همه فن حریفی بود. او چهرهٔ جریانسازی بود و دریچهای که بهخصوص از منظرِ گفتمانِ فرهنگی به روی داستاننویسان گشود با همهٔ اماواگرهایش همچنان پیروانی دارد. مؤلفههای نثر پرتکاپوی او که مهمترین دستاوردِ نویسندگیاش بود، در نویسندگان پس از او تکثیر شدهاست. دانشور زمانی با آلاحمد آشنا شد که هرکدامشان تجربههایی را در عالم نویسندگی از سرگذرانده بودند. او نیز مانندِ جلال، هم در محافلِ روشنفکری (بهویژه «کانون نویسندگانِ ایران») فعّال بود و هم آثاری در زمینههای داستاننویسی، ترجمه و زیباشناسی در کارنامهاش دارد.
زنی با عطری از گلهای نارنجدر بخش دیگری از این یادداشت آمده است: سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. این دو، بهرغمِ آنکه در پارهای مسائل و مباحث چندان همرأی نبودند، اما «کُفوِ» هم بودند و بهرغم اتفاقهایی که ممکن بود به جداییشان بینجامد، عمری در کنارِ هم عاشقانه زیستند.
نامههایی که جلال و سیمین به هم نوشتند در چند جلد منتشر شده و حاکی از این دلدادگیها است. سیمین نه دنبالهروِ جلال و جار و جنجالهایش بود و نه در برابرِ او قرار میگرفت؛ او همواره درکنارِ جلال میایستاد، البته با حفظِ حریمِ شخصی و مراقبت از استقلالِ فکری و ادبیِ خویش. و جلال حضورِ مستقیم و غیرِ مستقیم و نمادین در آثارِ او نیز دارد. یوسفِ مبارزِ سووشون و سرِ پرشوری که دارد، غربستیزیهای جلال را بهیادمیآورَد. در جزیرهٔ سرگردانی نیز شخصیتِ واقعی و تاریخیِ آلِاحمد در بخشهایی از داستان حضور دارد.
همچنین قرار است به مناسبت سالگرد تولد زندهیاد دانشور و سالگرد ازدواج سیمین و جلال مراسمی فردا، 9 اردیبهشتماه ساعت 14:30 در خانه-موزه جلال آل احمد واقع در تجریش، دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه سیمین دانشور، کوچه پسندیده، بنبست ارض، پلاک 1 برگزار شود.
انتهای پیام/